" rel="stylesheet"/>
"> ">
نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
ناظر و منظور وحشی بافقی
/
ناظر و منظور
ناظر و منظور
سر آغاز
نظر اعتبار بر صورت عالم گشودن و راه سخن به گام عرفان طی نمودن در سر این معنی که درون از پرده موجودات واجب الوجودی هست و برون از حلقه کاینات معبودی که حرکت هر جانداری از قدرت اوست و کثرت تغییر عالم شاهد بر وحدت او
دست نیاز به درگاه بی نیاز گشودن و از حضرت باری التماس رستگاری نمودن
مثقب خامه را بر گوهر نهادن و رشته های گوهر معنی را ترتیب دادن در ایثار تاجداری که گوهر ذاتش باعث دریای آفرینش است و جوهر صفاتش منشاء فیض ارباب بینش است
طلوع کردن اختر معانی از افق سپهر نکته دانی در تعریف شبی که اخترش طعنه بر نور بدر می زد و صحبتش طعنه بر شام قدر
رو به میدان معانی کردن و تیغ دو زبان برآوردن در مدح شهسواری که از دو انگشت نوک تیغ دو سر دیده شرک را کور نمود و از بنان ذوالفقار پیکر باب خیبر گشاده
در منشاء انشاء این نامه غریب المعانی و باعث تصنیف این نسخه نادر بیانی
پایه سریر معانی بر عرش نهادن و گام فکر در عرصه سپهر گشادن در مدح شهسواری که فضای هستی گویی از اقلیم اوست
حکایت ناقل این مقاله و شکایت قایل این رساله در بی وفایی یاران ریایی و دلایل بر فضیلت گوشه تنهایی
شیر حکمت از پستان خامه گشادن و طفل فسانه را در مهد خیال پرورش دادن در آغاز حکایت عشقبازی و ابتداء روایت نکته سازی
لوح معنی در دامن حکایت نهادن و زبان به درس نکته گشادن در تعریف مکتبی که لعبت خانه چین از او نشانه ایست و حدیث خلدبرین افسانه ای
بیان خوابی و اظهار اضطرابی که ناظر را از راز پنهان از بی صبری خبر داده و داغ ناصبوریش بر جگر نهاده و حکایت مفارقت و شکایت مهاجرت
بی تابی ناظر از شعله جدایی و اضطراب نمودن از داغ بینوایی و خویشتن را بر مشق جنون داشتن و شرح درون خویش بر چهره معلم نگاشتن
رفتن معلم به در خانه دستور و بیان کردن عشق ناظر نسبت به منظور و مقدمه درد فراق و آغاز حکایت اشتیاق
بیان ظلمت شب دوری و اظهار محنت مهجوری و شرح حال ناظر دور از وصال منظور و صورت احوال او در پایداری
ناقه خیال در وادی سخن راندن و لعبت نظم را در هودج اندیشه نشاندن در رفتن ناظر از اقلیم وصال و خیمه زدن در سرمنزل رنج و ملال
یاد نمودن ناظر از بزم آشنایی و ناله کردن از اندوه جدایی و شکایت بخت نامساعد بر زبان آوردن و حکایت طالع نامناسب بیان کردن
در تعریف محیطی که موجش با قوس قزح برابری می کرد و کشتیش به زورق آفتاب سر در نمی آورد
خبر یافتن منظور از رفتن ناظر و برون آمدن از شهر آشفته خاطر و به کاروان مقصود رسیدن و از نامه ناظر شادمان گردیدن
رفتن آن شهسوار شهب تازیانه و شاهباز فلک آشیانه به جست و جوی آن آهوی سر در بیابان محنت نهاده و آن طایر دور از مقام عزت فتاده
رسیدن آن گل نودمیده چمن رعنایی و سرو تازه رسیده گلشن زیبایی به مرغزاری که پنجه چنارش شاخ بیداد شکستی و آفتاب بلند پایه در سایه بیدش نشستی
رسیدن رسولان قیصر به زمین بوس شاه مصر کشور و حرف ناامیدی شنیدن و پا از سر بزم خسروی کشیدن و مقدمه جدال و آغاز قتال
نامه جنون ناظر در کشتی و به طوق دیوانگی گردن نهادن
خواب دیدن منظور را و زنجیر پاره ساختن وصیت جنون در بیان مصر انداختن
رسیدن ناظر به کوهی که سنگ و شیشه سپهر را شکستی و پلنگش در کمینگاه گردون نشستی
گرمی شعله آفتاب در عالم فتادن و مرغ آبی از غایت گرما منقار از هم گشادن و رفتن شاهزاده از مصر به سبزه زاری که از لطف نسیم او روح مسیحا تازه گشتی و با فیض چشمه سارش خضر از آب زندگانی گذشتی
رفتن شاهزاده منظور به شکار و باز را بر کبک انداختن و شام فراق ناظر را به صبح وصال مبدل ساختن
آمدن ناظر و منظور به لشگرگاه اقبال و آگاهی شاه جهان پناه از صورت احوال و استقبال ایشان کردن و شرایط اعزاز بجای آوردن
عروس خیال از حجله اندیشه برون آوردن و او را در نظر ناظران جلوه دادن در تعریف بزمگاه سرور و صفت دامادی منظور
نشستن شاهزاده بر تخت شهریاری و بلند آوازه گشتن در خطبه کامکاری و در اختصار قصه کوشیدن و لباس تمامی بر شاهد فسانه پوشیدن
دایره پرگار سخن را از پرگار خانه دو زبان ساختن و در میدانگاه خاتمه بیان علم فراغت افراختن و خاتمه سخن را به مناجات مثنی کردن و نامه کن و خامه قدرت تمام نمودن رساله رسالت به نعمت مهر محمدی ختم نمودن
درباره نوسخن