ناقه ی سیار من، آهوی تاتار من، درهم و دینارمن،اندک و بسیار من، دولت بیدار من
تیز ترک گام زن منزل ما دور نیست
دلکش و زیباستی، شاهد و رعناستی، روکش حوراستی، غیرت لیلاستی، دختر صحراستی،
تیز ترک گام زن منزل ما دور نیست
در تپش آفتاب، غوطه زنی در سراب، هم به شب ماهتاب، تند روی چون شهاب، چشم تو نادیده خواب
تیز ترک گام زن منزل ما دور نیست
لکه ی ابر روان، کشتی بی بادبان، مثل خضر راه دان، بر تو سبک هر گران، لخت دل ساربان
تیز ترک گام زن منزل ما دور نیست
سوز تو اندر زمام، ساز تو اندر خرام، بی خورش و تشنه کام، پا به سفر صبح و شام، خسته شوی از مقام
تیز ترک گام زن منزل ما دور نیست
شام تو اندر یمن، صبح تو اندر قرن، ریگ درشت وطن، پای ترا یاسمن، ای چو غزال ختن
تیز ترک گام زن منزل ما دور نیست
مه ز سفر پا کشید، در پس تل آرمید، صبح ز مشرق دمید، جامه ی شب بر درید، باد بیابان وزید
تیز ترک گام زن منزل ما دور نیست
نغمه ی من دلگشای، زیر و بمش جانفزای، قافله ها را درای، فتنه ر با فتنه زای، ای به حرم چهره سای
تیز ترک گام زن منزل ما دور نیست