" rel="stylesheet"/> "> ">

مقام حکیم آلمانی نیچه

هر کجا استیزه ی بود و نبود
کس نداند سر این چرخ کبود
هر کجا مرگ آورد پیغام زیست
ای خوش آن مردی که داند مرگ چیست؟
هر کجا مانند باد ارزان حیات
بی ثبات و با تمنای ثبات
چشم من صد عالم شش روزه دید
تا حد این کائنات آمد پدید
هر جهان را ماه و پروینی دگر
زندگی را رسم و آئینی دگر
وقت هر عالم روان مانند زو
دیر یاز این جاو آن جا تند رو
سال ما این جا مهی آنجا دمی
بیش این عالم بآن عالم کمی
عقل ما اندر جهان ذوفنون
در جهان دیگری خوار و زبون
بر ثغور این جهان چون و چند
بود مردی با صدای دردمند
دیده ی او از عقابان تیزتر
طلعت او شاهد سوز جگر
دمبدم سوز درون او فزود
بر لبش بیتی که صد بارش سرود
«نه جبریلی نه فردوسی نه حوری نی خداوندی
کف خاکی که میسوزد ز جان آرزومندی »
من به رومی گفتم این فرزانه کیست
گفت این فرزانه ی آلمانوی ست
در میان این دو عالم جای اوست
نغمه ی دیرینه اندر نای اوست
باز این حلاج بی دارو رسن
نوع دیگر گفته آن حرف کهن
حرف او بی باک و افکارش عظیم
غربیان از تیغ گفتارش دو نیم
هم نشین بر جذبه ی او پی نبرد
بنده ی مجذوب را مجنون شمرد
عاقلان از عشق و مستی بی نصیب
نبض او دادند در دست طبیب
با پزشگان چیست غیر از ریو و رنگ
وای مجذوبی که زاد اندر فرنگ
ابن سینا بر بیاضی دل نهد
رگ زند یا حب خواب آور دهد
بود حلاجی بشهر خود غریب
جان ز ملا بر دو کشت او را طبیب
مرد ره دانی نبود اندر فرنگ
پس فزون شد نغمه اش از تار چنگ
راهرو را کس نشان از ره نداد
صد خلل در واردات او فتاد
نقد بود و کس عیار او را نکرد
کاردانی مرد کار او را نکرد
عاشقی در آه خود گم گشته ئی
سالکی در راه خود گم گشته ئی
مستی او هر زجاجی را شکست
از خدا ببرید و هم از خود گسست
خواست تا بیند بچشم ظاهری
اختلاط قاهری با دلبری
خواست تا از آب و گل آید برون
خوشه ئی کز کشت دل آید برون
آنچه او جوید مقام کبریاست
این مقام از عقل و حکمت ماوراست
زندگی شرح اشارات خودی است
لا و الا از مقامات خودی است
او به لا در ماند و تا الا نرفت
از مقام عبدهو، بیگانه رفت
با تجلی همکنار و بی خبر
دور تر چون میوه از بیخ شجر
چشم او جز رؤیت آدم نخواست
نعره بی باکانه زد آدم کجاست؟
ور نه او از خاکیان بیزار بود
مثل موسی طالب دیدار بود
کاش بودی در زمان احمدی
تا رسیدی بر سرور سرمدی
عقل او با خویشتن در گفتگوست
تو ره خود رو که راه خود نکوست
پیش نه گامی که آمد آن مقام
«کاندرو بی حرف می روید کلام »