بیا که ساز فرنگ از نوا بر افتاد است
درون پرده ی او نغمه نیست فریاد است
زمانه کهنه بتان را هزار بار آراست
من از حرم نگذشتم که پخته بنیاد است
درفش ملت عثمانیان دوباره بلند
چه گویمت که به تیموریان چه افتاد است؟
خوشا نصیب که خاک تو آرمید اینجا
که این زمین ز طلسم فرنگ آزاد است
هزار مرتبه کابل نکوتر از دلی است
که آن عجوزه عروس هزار داماد است
درون دیده نگه دارم اشگ خونین را
که من فقیرم و این دولت خداداد است
اگر چه پیر حرم ورد لا اله دارد
کجا نگاه که برنده تر ز پولاد است