شنیده اید که آسایش بزرگان چیست:
            برای خاطر بیچارگان نیاسودن
         
        
            بکاخ دهر که آلایش است بنیادش
            مقیم گشتن و دامان خود نیالودن
         
        
            همی ز عادت و کردار زشت کم کردن
            هماره بر صفت و خوی نیک افزودن
         
        
            ز بهر بیهده، از راستی بری نشدن
            برای خدمت تن، روح را نفرسودن
         
        
            برون شدن ز خرابات زندگی هشیار
            ز خود نرفتن و پیمانه ای نپیمودن
         
        
            رهی که گمرهیش در پی است نسپردن
            دریکه فتنه اش اندر پس است نگشودن