از یاقوت سرخست چرخ کبود
            نه از آب و گرد و نه از باد و دود
         
        
            به چندین فروغ و به چندین چراغ
            بیاراسته چون به نوروز باغ
         
        
            روان اندرو گوهر دلفروز
            کزو روشنایی گرفتست روز
         
        
            ز خاور برآید سوی باختر
            نباشد ازین یک روش راست تر
         
        
            ایا آنکه تو آفتابی همی
            چه بودت که بر من نتابی همی