" rel="stylesheet"/> "> ">

بهار شادی

بهار میگذرد، خیز و دست دلبر گیر
به پای لاله و گل، دور عشرت از سر گیر
کنون که باد صبا، چنگ زد به دامن سرو
تو نیز دامن آن سرو نازپرور گیر
به رغم خاطر غم، همچو غنچه خندان باش
به شادی رخ گل، همچو لاله ساغر گیر
به یک دو جام، اگر در نیامد از پا عقل
ز دست یار پریچهره، جام دیگر گیر
نسیم از رخ گل، داد خویشتن بستاند
تو نیز از لب معشوق، کام دل برگیر
ببوس از سر آن سرو سیمتن تا پای
به پای او چو رسی، این رویه از سر گیر
چو شرم چیره شود، باده را پیاپی زن
چو دست مست شود، بوسه را مکرر گیر
دلا به پای امل راه خوشدلی بسپار
رهی به دست طرب بار غم ز دل برگیر

بهمن ماه ١٣١٣