" rel="stylesheet"/> "> ">

نگهبان وطن

ای وطن، خصم تو را سنگ به جام افتادست
طشت رسوایی این بوم ز بام افتادست
آتش کینه برافروز، که در خانه ما
هر دغل پیشه در اندیشه خام افتادست
روز خون ریختن از خائن ملک است امروز
از چه شمشیر تو، در بند نیام افتادست
ریشه خصم برافکن که زبون گشت و ضعیف
جان این گرگ برآور، که به دام افتاده است
سر بیگانه پرستان به کمند است بیا
تا ببینی که به دام تو کدام افتادست
خون ما خورد بداندیش و کسی آگه نیست
بس که نوباوه جم، در پی جام افتادست
یوسف ملک به زندان بلا مانده اسیر
بر رخ مهر، سیه پرده شام افتادست
ای نگهبان وطن نوبت جان بازی توست
سر فدا ساز، که هنگام سرافرازی توست

١٣٢٥