" rel="stylesheet"/> "> ">

سوسن وحشی

دوش تا آتش می از دل پیمانه دمید
نیمشب، صبح جهانتاب ز میخانه دمید
روشنی بخش حریفان، مه و خورشید نبود
آتشی بود که از باده مستانه دمید
چه غم ار شمع فرو مرد، که از پرتو عشق
نور مهتاب ز خاکستر پروانه دمید
عقل کوته نظر، آهنگ نظربازی کرد
تا پریزاد من امشب ز پریخانه دمید
جلوه ها کردم و نشناخت مرا اهل دلی
منم آن سوسن وحشی، که به ویرانه دمید
آتش انگیز بود باده نوشین، گوئی
نفس گرم رهی، از دل پیمانه دمید

مردادماه ١٣٣٧