" rel="stylesheet"/> "> ">

یار دیرین

بسوی ما، گذار مردم دنیا نمی افتد
کسی غیر از غم دیرین، بیاد ما نمی افتد
ز بس چون غنچه از پاس حیا، سر در گریبانم
نگاه من، به چشم آن سهی بالا نمی افتد
بپای گلبنی جان داده ام، اما نمیدانم
که می افتد بخاکم سایه گل، یا نمی افتد
رود هر ذره خاکم، بسوئی با پری روئی
غبار من بصحرای طلب، از پا نمی افتد
نصیب ساغر میشد، لب جانانه بوسیدن
رهی، دامان این دولت بدست ما نمی افتد

شهریورماه ١٣٣٣