" rel="stylesheet"/> "> ">

حکایت (٤١)

اسکندر رومی را پرسیدند: دیار مغرب و مشرق بچه گرفتی که ملوک پیشین را خزاین و لشکر بیش از تو بوده است و چنین فتحی میسر نشد. گفتا: بعون خدای عزوجل هر مملکتی را که گرفتم رعیتش نیازردم و نام پادشاهان جز بنکوئی نبردم
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان بزشتی برد
اینهمه هیچ است چون میگذرد
تخت و بخت و امر و نهی و گیرودار
نام نیک رفتگان ضایع مکن
تا بماند نام نیکت پایدار