" rel="stylesheet"/> "> ">

حکایت (٢٢)

عابدی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی و تا سحر ختمی بکردی. صاحبدلی بشنید و گفت: اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی، بسیار از این فاضلتر بودی
اندرون از طعام خالی دار
تا در او نور معرفت بینی
تهی از حکمتی، بعلت آن
که پری از طعام تا بینی