یکی از علما خورنده بسیار داشت و کفاف اندک. با یکی از بزرگان که حسن ظنی بلیغ داشت در حق او. بگفت: روی از توقع او در هم کشید و تعرض سئوال از اهل ادب در نظرش قبیح آمد
ز بخت روی ترش کرده، پیش یار عزیز
مرو که عیش برو نیز تلخ گردانی
به حاجتی که روی، تازه روی و خندان رو
فرو نبندد کارگشاده پیشانی
آورده اند که اندکی در وظیفه او زیادت کرد و بسیاری از ارادت کم. دانشمند چون پس از چند روز مودت معهود برقرار ندید گفت: