" rel="stylesheet"/> "> ">

حکایت (٦)

سحبان وائل را در فصاحت بی نظیر نهاده اند بحکم آنکه سالی بر سر جمعی سخن گفتی و لفظی مکرر نکردی. وگر همان اتفاق افتادی بعبارتی دیگر بگفتی. وز جمله آداب ندمای ملوک یکی اینست
سخن گرچه دلبند و شیرین بود
سزاوار تصدیق و تحسین بود
چو یکبار گفتی مگو باز پس
که حلوا چو یکبار خوردند بس