" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦٢: باز جانم، هدف تیر کمان ابرویی است

باز جانم، هدف تیر کمان ابرویی است
که کمان غم عشقش، نه به هر بازویی است
دل من، تافته طره مشکین زلفی است
جانم آویخته سلسله گیسویی است
همه در طره و گیسو نتوان پیچیدن
کانچه من دیده ام از ملک جمالش، مویی است
هر زمان حسن تو را، جلوه و رویی دگر است
لاجرم در صفتش، هر سخنم را رویی است
می کنی ناز به ابرو و بلی، ناز، رسد
به همه روی، کسی را که چنان ابرویی است
به تماشا، تو مپندار که در چشم من است
هر کجا برگ گلی تازه و تر برجویی است
اندرین راه، بلا نیست ملامت سلمان
وین بلا آمده بر جان تو از هر سویی است