" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢١٧: مرا از آینه سخت روی سخت آید

مرا از آینه سخت روی سخت آید
که در برابر روی تو روی بنماید
چو شانه دست به دندان اگر برم شاید
که شانه در سر زلف تو دست می ساید
لطیفه ایست دهان تو تا که دریابد
دقیقه ایست میان تو تا که بگشاید
عروس گل زجمال تو چون خجل نشود
سپیده دم که به گلگونه رخ بیاراید
سر مرا ز سعادت به دولت عشقت
جز آستان درت هیچ در نمی یابد
عروس خاطر سلمان که با لبت پیوند
کند هر آینه زین گونه گوهری زاید