" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٦١: ای مه براشبی خوش، ناز و عتاب تاکی؟

ای مه براشبی خوش، ناز و عتاب تاکی؟
وی گل نقاب بگشا، شرم و حجاب تا کی؟
ماییم تشنه و تو عین الحیات مایی
همچون سراب ما را دادن فریب تاکی؟
دل خواست از تو چیزی، فرموده ای که صبری
جانم رسید بر لب، صبر و شکیب تاکی؟
ای شهسوار خوبان، یکدم به من فرود آی
بردن عنان ز دستم، پا در رکاب تاکی؟
در جست و جوی وصلت، ما را چو آب و آتش
گه بر فراز رفتن، گه در نشیب تاکی؟
خواهند باز دیدن، یک روز هم حسابی
از بیدلان ستاندن، دل بیحساب تاکی؟
خوفم مده که سلمان، در غم تو را بسوزم
پروانه را ز آتش، دادن نهیب تاکی؟