ایا سحاب نوالی که از صریر قلم
به گوش سامعه جز مدحت شما نرسید
به بوی خلق خوشت صبح کاروان نسیم
سحرگه از طرف تبت و خطا نرسید
نماند در همه آفاق ذره ای که درو
ز آفتاب دلت پرتو عطا نرسید
به گرد گرد سمندت براق جمشیدی
اگر چه بود جهان گرد و باد پا نرسید
قدر ز اطلس سبز فلک قبایی دوخت
ولی به قد بزرگی تو فرا نرسید
خدایگانا در غیبت آنچه فرمودی
به ما رسید هماندم ولی به ما نرسید
چرا قضیه اسبی که میر با بنده
روانه کرد فروماند و هیچ جا نرسید
سمند سرکش تند تو از طریق وفا
به من پیاده بی دست و پا چرا نرسید؟
ز بس که در ره این وعده آمد شد
دو پا برفت ز دست و به چار پا نرسید
دعای من چون به تو می رسد دگر سهل است
اگر به من ز تو چیزی رسید یا نرسید