باغ را رنگی و بویی ز بهارست امشب
بر ورقهای چمن نقش و نگارست امشب
گلرخان چمن از دوش صبوحی زده اند
چشم نرگس ز چه در عین خمارست امشب
موی را شانه زد آن ماه مگر از سر شور
کآب پرچین و صبا غالیه بارست امشب
گر نه از حجله شب روی نماید خورشید
از چه مشاطه شب آینه دارست امشب
مگر آن ماه برین جمع گذر خواهد کرد
کز طبقهای فلک نور نثارست امشب
شکر عود و شکر با هم بپرورد
بدین ابیات دود از جم برآورد: