دردا که رفت دلبر و دردم دوا نکرد
صد وعده بیش داد و یکی را وفا نکرد
بردم هزار قصه حاجت به نزد یار
القصه شد روانه و حاجت روا نکرد
ز آن تیر غمزه بر تن من موی کرد راست
آن ترک مو شکاف به مویی خطا نکرد
بر خاک کوی دوست که مالید رو چو من
کآن خاک در رخش اثر کیمیا نکرد؟