نفس کو مر ترا چو جان دارست
            بی تو در جسم تو بسی کارست
         
        
            گرچه آن پنج شحنه بی کارند
            سه وکیل از درونت بیدارند
         
        
            آن کند هضم و این کند قسمت
            آن برد ثفل و این نهد نعمت
         
        
            آن نماید ره این کند تدبیر
            این شود حافظ آن کند تعبیر
         
        
            آن نبینی که چون به خواب شوی
            فارغ از زحمت و عذاب شوی
         
        
            از برای فراغت و خوابت
            وز برای صلاح و اسبابت
         
        
            اندرین خاکدان ز آتش و باد
            ز آب روی تو برد خاک نژاد
         
        
            تا ترا بر سریر سر خرد
            بنشاند ز بهر راحت خود
         
        
            تو بر آسوده و خرد بر کار
            تو بخفته درونت او بیدار