گفت روزی به جعفر صادق
            حیله جویی ربادهی فاسق
         
        
            کز حرامی ربا چه مقصودست
            گفت زیرا که مانع جودست
         
        
            زان رباده بتر ز می خوارست
            کین مروت بر آن سخا آرست
         
        
            وقت راآخرش اگر چربست
            با خدای و رسول در حربست
         
        
            گر دلت هست باخرد شده جفت
            بشنو از حق که یحمق الله گفت
         
        
            اندک اندک چو جمع گشت ربی
            برود جملگی بخوان ز نبی
         
        
            حرص دنیا ترا چنان کردست
            که خدارا دلت بیازردست
         
        
            میم دارد ترا چنان مشغول
            که نترسی تو از خدای و رسول
         
        
            گر صد آیت بخوانی از تحریم
            باک ناید ترا که باید سیم
         
        
            یوم یحمی نخوانی از قرآن
            وای بر جان ابله نادان