مرد کو عاشق دوگانه بود
مرگ با وی درون خانه بود
پشه باشد به وقت جنگ ذلیل
با شه باشد به وقت خوردن پیل
چون شترمرغ نه چو مردم حر
بار را مرغ و خایه را اشتر
مرد پر دل ز حیز نهراسد
سست را اسب نیک بشناسد
کار دل جنگ و کار جان حذرست
کار شه زور و کار زن سمرست
هرکه در پیش خصم ملک و خرد
دل ز خود برد جان ازو نبرد
سر و پا ار ز بیم برگردد
دود تیره ز چوب تر باشد
مرد بد دل خیانت اندیشد
راز خود پیش خلق بپریشد
مردکی را که جان عزیز بود
یک زبان فصیح تیز بود
تیز را باز دار در دهلیز
زانکه غماز روده باشد تیز
سکرداری شکر خور از پی نی
صبر داری صبر خور از پی قی