" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤٢: مدتی گشتیم گرد بحر و بر

مدتی گشتیم گرد بحر و بر
غیر نور او نیامد در نظر
صورت و معنی عالم را ببین
گنج و گنجینه به همدیگر نگر
گر بقا خواهی که یابی همچو ما
در خرابات فنا می بر بسر
صد هزار ار رو نماید آن یکی است
آن یکی در هر یکی خوش می شمر
در دو صورت یک حقیقت رو نمود
خاتم و خلخال باشد هر دو زر
عقل دیگر عشق دیگر در ظهور
رند دیگر باشد و زاهد دگر
نعمت الله جمله اسما خواند و گفت
یک مسما اسم او بی حد و مر