" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤٨: یافتم از نور تو تابی دگر

یافتم از نور تو تابی دگر
دیدم از مهر تو مهتابی دگر
جز در خلوت سرای عشق تو
نیست عشاق ترا بابی دگر
دیگران از آب و گل باشند و ما
از گل عشقیم و از آبی دگر
آنکه جان ما خیال روی اوست
دیده ام بیدار و در خوابی دگر
ما محبان حبیب عاشقیم
تو محب حب احبابی دگر
بی سبب ما با مسبب همدمیم
ای مسبب بنگر اسبابی دگر
سیدم در صحبت صاحبدلان
محرم یاران و اصحابی دگر