" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٠٠: برو ای میر من با مال مناز

برو ای میر من با مال مناز
بیش ازین سیم و زر به هم مگداز
تا کی آزار خلق می جوئی
مکن آزار ورنه یابی باز
ور خماری و دردسر داری
با من مست کی شوی دمساز
سخنم ساقیئی است روح افزا
نفسم مطربی است خوش آواز
ملک من عالمی است بی پایان
وان تو از ختا است تا شیراز
من به سلطان خویش می نازم
تو به تاج و سریر خود می ناز
نعمت الله پیر رندان است
گر مریدی به پیر خود پرداز