" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٠٩: درد از تو خوش است و هم دوا نیز

درد از تو خوش است و هم دوا نیز
رنجم بخشی و هم شفا نیز
داری نظری به حال هر کس
میکن نظری به حال ما نیز
بیگانه نگشت از تو محروم
ما خویش توایم و آشنا نیز
ای جام جهان نمای باقی
ایمن ز فنائی و بقا نیز
گر کشته شوم به تیغ عشقت
خونم بحل است و خونبها نیز
ما از تو به غیر تو نخواهیم
بی تو چه کنیم دو سرا نیز
تنها نه منم محب سید
والله که حضرت خدا نیز