" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٢٢: ای دل ار چه شکسته ای خوش باش

ای دل ار چه شکسته ای خوش باش
با غمش عهد بسته ای خوش باش
درد دردش چو صاف درمان نوش
وز جفا گر چه خسته ای خوش باش
خوش نباشد غم جهان خوردن
از جهان گر گسسته ای خوش باش
دنیی و آخرت رها کردی
از همه باز رسته ای خوش باش
بود بندی ز عقل بر پایت
از چنین بند جسته ای خوش باش
بزم عشق است و عاشقان سرمست
با حریفان نشسته ای خوش باش
دل سید شکسته عشق است
گر تو چون ما شکسته ای خوش باش