خوش مطربی است عشقش بنواخت باز سازش
آسوده جان عشاق از ساز دلنوازش
خواهی که بازیابی رمزی ز راز معشوق
می باش عاشقانه با محرمان رازش
جانی که نو نیاز است جانان به جان گذارد
یارب که آفرین باد برجان نو نیازش
ساقی به صاف درمان ما را علاج می کن
بازآ به درد دردش خوش خوش دوا بسازش
آن یار نازنینم زارم گذاشت بازم
شکرانه جان به بازم گر آورند بازش
جام جم است عالم پر می زخم وحدت
نوشم می حقیقت از ساغر مجازش
ذوقی است عاشقان را باجان نعمت الله
ذوق خوشی طلب کن ازجان پاکبازش