" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٥٩: ساقیم می رفت و رندان در پیش

ساقیم می رفت و رندان در پیش
جام می بر دست ومستان در پیش
عزم کرده تا خرابات مغان
عاشقان و می پرستان در پیش
نعره مستانه می زد دم به دم
های و هوی باده نوشان در پیش
گر به مستی عربده کردی دمی
لطف فرمودی فراوان در پیش
چون روان شد از برم عمر عزیز
دل روان شد از بدن جان در پیش
درهوای بزم او نی در خروش
چنگ با زلف پریشان در پیش
درد دردش نوش کن ای جان من
تا بیابی صاف درمان در پیش
خضر رفته از پی ساقی ما
نوش کرده آب حیوان در پیش
خوش خرامان می رود مست وخراب
نعمت الله و حریفان در پیش