" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٨٢: گر مشکک را شکی باشد به یک

گر مشکک را شکی باشد به یک
کی موحد در یکی افتد به شک
ذوق بحر ما ز دریا دل بجو
یا درآ در بحر و میجو از سمک
یک سبو پرآب و یک کوزه پرآب
آن یکی بسیار دارد این کمک
در نمکسار خوشی افتاده یم
هرکه چون ما اوفتد گردد نمک
همدم جام می ار باشی دمی
حاصل عمر عزیز است آن دمک
درد درد دل بود درمان ما
زخم تیغ عشق بر دل مرهمک
بزم عشاق است و سید در نظر
مست و دلشادیم و فارغ از غمک