بجز دردسر از عاقل چه حاصل
ازین سودای بی حاصل چه حاصل
سخن از عاشقان و عشق می گو
ز قول عاقل غافل چه حاصل
نکردی حاصلی از عمرت این دم
به غیر از آه و درد دل چه حاصل
ز باطل بگذر و حق را طلب کن
مجو باطل ازین باطل چه حاصل
ترا خلوت سرا در ملک جان است
سرای دل طلب از گل چه حاصل
به دریا درفکن خود را چو غواص
ستاده بر لب ساحل چه حاصل
حدیث وصل می گوئی دگربار
وگرتو نیستی واصل چه حاصل
ز سرمستان گریزانی چو زاهد
به مخموران شدی مایل چه حاصل
ترا چون نیست ذوق نعمت الله
ازین قول و از آن قائل چه حاصل