" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٦٢: هر دمی نقش خیالی می نگارد نورچشم

هر دمی نقش خیالی می نگارد نورچشم
هر نفس شکلی دگر از نو برآرد نور چشم
این چنین خوناب دل کز چشم ما گشته روان
چشم ما بی آب روئی کی گذارد نور چشم
چون خیال اوست هر نقشی که آید در نظر
لاجرم بر پرده دیده نگارد نور چشم
چشم مستش دل زعیاران عالم می برد
مردم گوشه نشین را خود چه دارد نور چشم
نعمت الله نورچشم مردم بینا بود
این چنین نوری به مردم می سپارد نور چشم