غیر او با او نگنجد در دلم
مشکل این حل و حل مشکلم
از جمال اوست هر حسنی که هست
لاجرم برحسن خوبان مایلم
غیر او در هر دو عالم هست نیست
من نگویم فاصلم یا واصلم
جام می بر دست و می نوشم مدام
بر درمیخانه باشد منزلم
عالمی خواهند از من عالمی
من به ایشان همچو ایشان عالمم
عمر من نگذشت بی حاصل دمی
حاصلم عشق است و نیکو حاصلم
سرخوشم مستانه می گویم سخن
از زبان نعمت الله قایلم