روشنی چشم جان از نور جانان دیده ام
این چنین نور خوشی در دیده جان دیده ایم
صورت و معنی عالم را به ما بنموده اند
جمله یک معنی و صورت را فراوان دیده ایم
این و آن را مخزن گنج الهی یافتیم
عارفانه گنج او در کنج ویران دیده ایم
همچو رندان سر به پای خم می بنهاده ایم
لذت عمر خوشی از ذوق مستان دیده ایم
دیده باریک بین ما چو رویش دیده است
در سواد کفر زلفش نور ایمان دیده ایم
غیر او نقش خیالی می نماید درنظر
این به چشم ما نماید زانکه ما آن دیده ایم
ما خراباتی و رند و عاشق و می خواره ایم
نعمت الله را امیر بزم رندان دیده ایم