ما به نور روی خوب او جمالش دیده ایم
همچو دیده گرد عالم سو به سو گردیده ایم
در بهشت جاودان گشتیم با یاران بسی
عارفانه میوه ها از هر درختی چیده ایم
هرچه آورد در نظر ،آورد از آن دلبر خبر
لاجرم از یک به یک نیکو خبر پرسیده ایم
در خرابات مغان مستیم و با رندان حریف
جام می شادی روی عاشقان نوشیده ایم
مابه تخت نیستی خوش در عدم بنشسته ایم
فرش هستی سر به سر در همدگر پیچیده ایم
دیگران از خود سخن گفتند وما گوئیم از او
این چنین قول خوشی از دیگران نشنیده ایم
نعمت الله در همه آئینه روشن رو نمود
آنچنان روی خوشی روشن به نورش دیده ایم