" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٤٢: ما ز درد دل دوائی یافتیم

ما ز درد دل دوائی یافتیم
درد خوردیم و صفائی یافتیم
تا که بیگانه شدیم از خویشتن
ناگهانی آشنائی یافتیم
گنج او در کنج ویران دیده ایم
با تو کی گوئیم جائی یافتیم
ما ازین هستی خود فانی شدیم
جاودان از وی بقائی یافتیم
در خرابات مغان با عاشقان
ساقی خلوت سرائی یافتیم
بی نوا گشتیم در عالم بسی
تا نوا از بی نوائی یافتیم
نعمت الله را به دست آورده ایم
از خدای خود عطائی یافتیم