" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤٤٠: زاهدان را نرسد غیبت رندان کردن

زاهدان را نرسد غیبت رندان کردن
عیب باشد بر ما غیبت ایشان کردن
بزم ما مجلس عشق است و حریفان سرمست
نتوان مجمع این قوم پریشان کردن
خود گرفتم که توانی دلم آزاری
این چنین کار خطرناک به نتوان کردن
دل ما کعبه عشق است و مقام محمود
باد ویران که دلش داد به ویران کردن
برو ای عقل و مکن سرزنش عاشق مست
بد بود سرزنش سید نیکان کردن