" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤٧٩: آن چنان حضرتی چنین می بین

آن چنان حضرتی چنین می بین
چشم بگشا همان همین می بین
جام و می را به همدگر دریاب
نظری کن به آن و این می بین
ذره و آفتاب در نظر است
تیز بینی خرده بین می بین
جام گیتی نما بدست آور
روبرو یار همنشین می بین
حسن او را نگر بدیده او
نور آن روی نازنین می بین
نور چشم است و دیده روشن از او
دیده و نور را قرین می بین
نعمت الله امین حضرت اوست
آن امانت نگر امین می بین