هر چه بینی به نور او می بین
بلکه او را به او نکو می بین
نظری کن در آینه بنگر
خود و معشوق روبرو می بین
زلف محبوب را بدست آور
زلف بگشا و مو به مو می بین
خوش در این بحر ما درآ با ما
آب می جو و سوبسو می بین
یکی اندر یکی یکی باشد
گر تو احول شدی به دو می بین
در خرابات عشق مستانه
جام می نوش و هم سبو می بین
غیر او نیست سید و بنده
سید و بنده را به او می بین