" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤٩٩: هوای خویشتن بگذار اگر داری هوای او

هوای خویشتن بگذار اگر داری هوای او
غنیمت دان اگر یابی در خلوت سرای او
نخواهی دید روی او اگر دیدت همین باشد
طلب کن نور چشم از وی که تا بینی لقای او
مقام سلطنت جوئی گدای حضرت او شو
که شاه تخت ملک دل به جان باشد گدای او
اگر دار بقا خواهی سر دار فنا بگزین
فنا شو از وجود خود که تا یابی بقای او
مرا میخانه ای بخشید و میر جمله رندان کرد
همیشه باد ارزانی به بنده این عطای او
دلم خلوت سرای اوست غیری در نمی گنجد
که غیر او نمی زیبد دراین خلوت سرای او
چه عالی منصبی دارم که هستم بنده سید
فقیر حضرت اویم غنیم از غنای او