" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥٠٧: تو سلطانی به حسن امروز و مه رویان گدای تو

تو سلطانی به حسن امروز و مه رویان گدای تو
کنم جان عزیز خود فدای که؟ فدای تو
نوائی از تو می خواهم اگر انعام فرمائی
چه خوش باشد اگر یابم نوای بی نوای تو
دلم خلوت سرای تست غیری در نمی گنجد
ندارم در همه عالم کسی دیگر به جای تو
گذشتم از خودی بی شک برای دولت وصلت
به صدق دل شدم دایم برای تو برای تو
اگر چه زاهد رعنا بهشت جاودان جوید
بهشت جاودان من در خلوت سرای تو
هوای تست در جانم همیشه از خدا خواهم
چه خوش عمری که من دارم که هستم در هوای تو
مشو بیگانه از سید که سید رند سرمست است
بجای خویش می دارش که باشد آشنای تو