" rel="stylesheet"/>
">
">
شماره ٥١٣: گر ذوق طلب کنی ز ما جو
گر ذوق طلب کنی ز ما جو
بگذر ز خود و برو خداجو
در بحر به عین ما نظر کن
آنگاه درآ و ما به ما جو
ما دردی درد نوش کردیم
با درد درآ ز ما دوا جو
از ما بشنو نصیحتی خوش
نیکی کن و نیکیش جزا جو
دهقانی کن مکن گدائی
از کسب حلال خود نوا جو
گر طالب علم کیمیائی
از خاک سیاه کیمیا جو
رو روح بگیر و جسم بگذار
بگذر ز کدورت و صفا جو
با شمس و قمر ندیم می باش
از هر دو مراد دو سرا جو
مستیم و حریف نعمت الله
در مجلس او بیا مرا جو