جو چو می جوئی بیا دریا بجو
عاشقی دریا دلی اینجا بجو
یک دمی با ما درین دریا درآ
آب روی ما به عین ما بجو
هر که بینی دست او را بوسه ده
سر به پایش نه از او او را بجو
عشق را جائی معین هست نیست
جای آن بیجای ما هر جا بجو
دست بگشا دامن خود را بگیر
حضرت یکتای بی همتا بجو
نقطه ای در دایره پنهان شده
آشکارا گفتمت پیدا بجو
نعمت الله را به چشم ما ببین
نور او در دیده بینا بجو