" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥٥٦: می فراوان است اینجا جام کو

می فراوان است اینجا جام کو
درد دردش هست دردآشام کو
ای که می گوئی دمی آرام گیر
با چنین دردی مرا آرام کو
گر نشان و نام ما جوئی مجو
در عدم ما را نشان و نام کو
زلف و خالش مرغ دلها صید کرد
خوبتر زین دانه و آن دام کو
جام می در دور می گردد مدام
عشق را آغاز یا انجام کو
شمس تبریزی ز مصر آمد به روم
آفتابی این چنین در شام کو
نعمت الله مست و جام می بدست
همچو او رندی درین ایام کو