" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥٧٨: آفتاب حسن او عالم منور ساخته

آفتاب حسن او عالم منور ساخته
نقش عالم از مثال خود مصور ساخته
در میان دایره خوش خط موهومی کشید
صورت قوسین از آن معنی محور ساخته
جمله اعیان عالم مظهر اسماء اوست
عین هر فردی به انعامی مقرر ساخته
یک الف بنوشت و هفت آیت از آن آمد پدید
هفت هیکل حافظ این هفت کشور ساخته
جود او مجموع موجودات را داده وجود
خاک را کرده نظر آن خاک زر ساخته
خوش حبابی در محیط عشق او پیدا شده
قبه ای بر روی آب از عین ما برساخته
صورت و معنی عالم جمع کرده در یکی
و آن یکی در دو جهان سلطان و سرور ساخته
در میان آب بنشستیم در دریای عشق
عین ما از آب روی داده خوشتر ساخته
گنج پنهان بود پیدا کرده است بر بی نوا
پادشاه از لطف خود با بی نوا در ساخته
اسم اعظم نعمت الله را عطا کرده به من
بنده ای را سیدی در بحر و در بر ساخته