نقش خیال رویش بر آب دیده بسته
آن نور چشم مردم در آب خوش نشسته
روز الست با او عهد درست بستیم
جاوید من برآنم گر چه دلم شکسته
زنار کفر زلفش دل بر میان جان بست
خوشتر از این میانی دیگر کسی نبسته
دیشب خیال رویش در خواب دیده دیده
امروز از آن خیالش بر ما بود خجسته
جام شراب وحدت نوشیم عاشقانه
شادی روی رندی کز خویش باز رسته
پیوسته ایم با او پیوسته ایم جاوید
پیوسته این چنین خوش از غیر او گسسته
از بندگی سید ذوقی تمام داریم
سرمست و تن درستیم نه از خمار خسته