" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦٠٨: خوش نقش خیالی است که بستیم به دیده

خوش نقش خیالی است که بستیم به دیده
خود خوشتر از این نقش نبستیم به دیده
در نقش سراپرده این دیده نظر کن
کان نقش نگاری است که در دیده پدیده
گفتم که لبت بوسه دهم گفت ببوسش
شیرین تر از این قول که گفته که شنیده
در کوی خرابات مغان مست خرابیم
از درد سر زاهد مخمور رهیده
با ساقی سرمست حریفیم دگربار
یک جام شرابی به دو صد جان بخریده
دیشب ز در خلوت ما شاه درآمد
مهمان عزیزی است که از غیب رسیده
خلق حسن و خلق حسینی است که دارد
چون سید ما کیست به اخلاق حمیده