" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦١٤: دیده تا نور روی او دیده

دیده تا نور روی او دیده
هر چه دیده همه نکو دیده
زلف و رویش به همدگر نگرد
کفر و اسلام مو به مو دیده
چشم دریا دلی است دیده ما
در نظر آب سوبسو دیده
دیده ما یکی یکی بیند
گرچه احول یکی به دو دیده
دیده در آینه نگاهی کرد
جان و جانانه روبرو دیده
چند گوئی که من نمی بینم
روشن است آفتاب کو دیده
نعمت الله نظر از او دارد
نور او را به نور او دیده