جز یکی نیست بیائید که گوئیم همه
همه از عین یکی باز بجوئیم همه
ای که گفتی که چنان گفت و چنین می گوید
وقت آن است که در آب بشوئیم همه
ما همه آب حیاتیم و همه بحر محیط
گر چه مانند حبابیم بروئیم همه
بوی آن زلف ز هر تاره مو می شنویم
لاجرم زلف بتان جمله ببوئیم همه
عقل دیوانه شود چون شنود قصه عشق
دور نبود که بگوئیم دلوئیم همه
آب روی همه قطره چو ما می بینیم
شاید ار ما همه قطره بپوئیم همه
نعمت الله چو یکی باشد و آن یک همه اوست
هر یکی را سزد ار زانکه بگوئیم همه